mehreban

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 1
بازدید کل : 23237
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1




.: Weblog Themes By LoxBlog :.

بسم الله الرحمن الرحيم

شامل سيره و روش و روايات

امام سجاد (عليه السلام) در حج

تنظيم : سيد ميثم مصطفوي


4


مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم

قال الله تبارک و تعالي في محكم كتابه:

ولله علي الناس حج البيت من استطاع اليه سيلاً

از جمله عباداتي كه خداوند تبارک و تعالي وضع فرموده براي عباد خود ، حج بيت الله است كه اگر خوب به زواياي آن نگريم منتي خاص از جانب حضرت احديث بر بندگان نيازمند و ضعيف خود است. چه منتي فراتر از اين كه عبد ذليل اجازه تشرف به بارگاه ملك الملوك و رب الارباب پيدا نمايد رزقنا الله و اياكم.

حضرت باري عزاسمه همزمان با وجود عبادات كيفيت آنان را هم تشريح مي فرمايد تا انسانها از واله بودن خارج شوند و در مرتبه عبادت كه همان بفرمان محض او بودنست واقع شوند، و در اين ميان حج نيز همچون ساير عبادات بيان اصل وجوب كيفيت آنرا نيز بيان نمود كه بخشي از آيات الهي را بهمين مناسبت به خود اختصاص داده است و از آنجائيكه معصومين (عليه السلام) عدل قرآن هستند و ثقل كبير در كنار اكبر هستند علاوه بر بيان كيفيت ظاهري برگزاري عبادت به اسرار و باطن عبادت آنطور كه هست در محل اشاره فرموده اند كه


5


در اين بين عبادت شريف و چند بعدي حج در عملكرد معصومين مورد اشاره قرار گرفتند كه وجود روايات متعدد در اين زمينه حكايت از اين بيان دارد .

از جمله معصومين عزيز الوجودي كه به مناسك حج و آداب و سكنات آن اشاره فرموده و از اسرار باطن اين عبادت خاص پرده برداشته حضرت سيد الساجدين و زين العابدين امام علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب صلوات الله اجمعين است .

در نوشتار كنوني تصوير ارائه مختصر و مفيدي از دريا و مواج عمل و سيره امام زين العابدين مندرج مي باشد هر چند چون مائي كه از بندگان آن حضرتيم و دست و پا زدن به حقيقت سيره آن جابعالي را نشايد لکن از باب اطاعت امر مومن کلامي هر چند مختصر در اين باب عرضه مي داريم انشاء الله رهنمودي به ورود به اقيانوس مواج ائمه معصومين (عليهم صلوات الله و سلامه) باشد.


6


سيره : عبارتست از راه و روش وکردار جماعتي تا گروهي که پيرو ومطيع آن جماعتند از آن بهره برده و در اعمال و رفتارشان دچار سر در گمي نباشند.چه خواسته که آن رهبر از منتخبين حق تعالي باشند.

حج : زيارت كردن خانه خدا و انجام اعمالي كه دستور داده شده در آنجا بجا آورده شود و در تمام عمر بر كسي كه مستطيع ( 1 ) باشد يكبار واجب مي شود وجوب حج به دليل آيات قرآن و احاديث وارده از رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله) و ائمه اطهار ثابت است حج يكي از اركان و ضروريات دين بشمار مي آيد كه ترك آن با اقرار به وجوب آن يكي از گناهان كبيره است وانكار و نهي كردن آن اگر به تكذيب پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) برگردد موجب كفر است( 2 ).

حج يعني دميده شدن روح خدا براي بار دوم به انسان. بار اولي زماني كه خدا در خاك يا گل انسان دميد و بار دوم زماني است كه انسان داخل حريم خدايي مي شود و با هر شرط انكار كه دارد دور خدا مي گردد و قربان خدا و فداي خدا مي شود يعني انگار به او مي گويد خدايا فدايت شوم دورت بگردم خدايا دوستت دارم و خواهم داشت و اين جملات زماني زيباتر مي شود كه خدا به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-مستطيع به كسي گويند كه مانع باشد وعاقل و آزاد و استطاعت راهي و مالي داشته باشد يعني راه باز باشدو به هنگام برگشت براي ادامه ي زندگي داشته باشد .

2- رساله حضرت آيت الله دستغيب (حفظه الله)65


7


اذن او دهد يعني باران چشم شروع به باريدن نمايد زبان مي گويد و چشم تائيد مي كند و با هم دل را صفا مي دهند تا مهر عشق خدائي و عهد با خدا دوباره آغاز گردد و اين بار دل بايد بگويد قالوابلي.

حج در قرآن و سنت

حج با كرامت ويژه اي كه دارد عهدي الهي است كه بدان تشرف جسته مي شود از اين رو تعبير از وجوب حج سياق خطاب امري ، آن گونه كه در مورد نماز و زكات آمده «اقيموالصلاه و اتوالزكاه»1 نيست بلكه تعبير از وجوب آن به زبان ميثاق و عهد مخصوص الهي است . ولله علي الناس حج البيت2 و نظير چنين عهدي كه در آن حكمه ي مركب از لام(لـِ) و اسم جلاله(الله) آمده و بر متعلق خود مقدم شده باشد، در عبارات ديگر سابقه ندارد. اين تعبير خاص به خوبي نمايانگر اهميت حج است ، اگرچه خداوند فرمود: روزه براي من است «الصوم لي وانا اجري عليم»3 اما حج نيز واجد روزه است ، زيرا حج گذاري كه قرباني نيابد سه روزه در حج و هفت روز در هنگام بازگشت ، روزه بگيرند ، فمن لم يجد فصيام ثلثه ايام في الحج و سبعه اذارجعتم»4.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

3-سوره بقره آيه 43

4- سوره ي آل عمران آيه ي 97

5- وسائل الشيعه ، ج 7 ص 290

6- سوره بقره آيه 196


8


حج در روايات

حضرت رسول اكرم مي فرمايند: الحج المبرور ليس كه جزاء الاجنه حج نيكو، جزايي جز بهشت ندارد .

و در جايي ديگر مي فرمايند: اذا حج الرجل بمال من غيرحله فقال لبيک اللهم لبيك ، قال الله لالبيك ، و لاسعديك هذا مردود عليك1 وقتي كسي با مال كه حلال نيست به حج رود ، هنگامي كه خدايا و لبيك مي گويد، خدا پاسخ مي دهد نه لبيك و نه سعديك اينها به تو باز مي گردد.

و نيز مي فرمايند:حجوا تستغفوا 2 حج بجا آوريد تاجي نياز شويد

حج از زبان اميرالمومنين (عليه السلام)

اي ابي عباس3، حج را براي مردم برقرار كن و ايام الله4 را به يادشان بياور صبح و شام براي آنان مجلس بگذار آن را كه تقوا مي خواهد، فتوا بوده ، به نادان علم آموز، با دانا سخن بگو ، جز زبانت به مردم پيام نده و جز رويت چيزي مانع آنان نباشد هيچ نيازمندي را از ديدن خود منع مكن ، زيرا اگر در ابتداء از درگاهت دور شد و در نهايت به حاجت خود رسيد، تو را ستايش نمي كند در مال خود كه پيش تو جمع گرديده تامل كن و آن را به صاحب عيالان و گرسنگاني كه نزديكت هستند و نيز به آنان كه تهي دست و به شدت محتاجند ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

7- نهج الفصاحه ، حديث 1648 ص 29 مجموعه كبير

8- نهج الفصاحه ، حديث 1648 ص 200 مجموعه كبير

9- ابن عباس در آن زمان عامل حضرت در مكه بود .

10- ايام الله ممكن است روزهاي نعمت و هم روزهاي نفت خدا منظور باشد .


9


بده. باقي را پيش ما بفرست تا ميان كساني كه نزد ما هستند تقسيم كنيم و بگو به مردم مكه تا از آنان كه ساكن آنجايند اجرت نستانند كه خداي سبحان مي فرمايد عاكف و بادي در آن برابرند 1 » عاكف مقيم مكه است و بادي كسي است كه به حج رهسپار مي گردد و جزو مردم مكه محسوب نمي شود خدا همه ي ما را به آنچه دوست دارد موفق گرداند والاسلام .(2)

حج زيارت كردن خانه بود * حج رب البيت مردانه بود( 3 )

يكي از وصيتهاي رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله) به امير المومنين علي بن ابي طالب حج است «يا علي كفر بالله العظيم من هذه الامه عشره ، وعدها ، و منها و من وجد سعه فمات ولم يحج4 يعني يا علي ده نفر از اين امت به خداي عظيم كافرند و آنها را شمردند و ازآن جمله كساني هستند كه وسعت و استطاعتي پيدا كنند و بميرد و حج نرفته باشد وهمچنين امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: كسي كه ترك كند حجه الاسلام را بدون آنكه مرضي داشته باشد كه نتواند برود يا اينكه مانع او نفوذ «فلميت انشاء يهوديا او نصرانيا»5 يعني مي خواهد به دين يهودي بميرد مي خواهد به دين نصراني و نيز مي فرمايند تارك حج ازآن كساني

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

11-سوره حج آيه ي 25

12- نهج البلاغه ، نامه ي 67 ص 805 مجموعه ي كبير

13- مثنوي ج 2 ص 287

14- بحارالانوار ج 72 ص121

15- بحارالانوار ، ج 99 ص 22


10


هستند كه كور وارد محشر مي شود و راه بهشت را گم مي كند «و نحشره يوم القيامه اعمي ، قال اعماه الله عن طريق الجنه»

امام محمد باقر (عليه السلام) مي فرمايند: لحجه مقبوله خير من عشرين صلاه نافله( 1 )

يك حج مقبول و پذيرفته شده از بيست نماز مستحبي برتر است.

و همچنين فرمودند: اتي آدم هذا البيت الف آتيه علي قدميه ، منها سبعماه حجه ثلاثماه عمره( 2 )

آدم هزار بار به سوي كعبه آمد 700 بار آن براي گزاردن حج و 300 بار آن براي عمره.

امام زمان نيز هر سال بر حج حاضر مي شوند و مردم را مي بينند و مي شناسند و مردم نيز او را مي بينند اما نمي شناسند والله ان صاحب هذالامر الموسم كل سنبه خير في الناس و يعرفهم ويرونه و لايعرفونه( 3 ) .

خداوند زيارت بيت الحرام را كه قبله ي مردمانش قرار داده ، واجب نمود (فرض عليكم حج بيته الحرام)4 تا چون جانوران (نيازمند و حريص) بدان راه يافته و مانند كبوتران بي پناه به آ‌ن روي مي آورند. اين از آن روست تا مردم در برابر عظمت كبريايي حق تعالي تواضع نموده ، بزرگي و عزتش را گردن نهند از ميان بندگانش كساني را برگزيد كه با شنيدن دعوت او لبيك گفته ، آن را اجابت نموده و تصديقش كردند . اينان پاي جاي پاي انبياء گذاردند ، همانند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

16- كافي ج2 ص 19-18

17-وسايل الشيعه ج8 ص 94

18- وسائل الشيعه ج 8 ص 96

19- خطبه ي اميرالمومنين درباره ي حج 419 كتاب محموعه ي كبير


11


فرشتگان طواف كننده عرش ، در بازار عبادت حق سودهاي بسيار بردند و به سمت ميعادگاه بخشش حق تعالي شتاب نمودند خداوند سبحان كعبه و اعمال حج را براي اسلام و مسلمين به شكل شعار و نشاني ويژه بر نهاد و براي پناهندگان به آن ، جايگاهي امن و مطمئن قرار داد. انجام حج و اداي حق اين واجب نمود و بندگان را (به شرط تمكين) مكلف به حج فرمود: هر كس توان بجاي آوردن حج و زيارت كعبه را دارد، خداوند اين واجب را از او مي خواهد، و اگر حق اين نعمت را بجا نياورد البته خداوند بي نياز از تمام جهانيان است (نهج البلاغه خطبه ي 1 ص419 مجموعه ي كبير)

در تفسير الميزان منافعي براي حج بيان شده از زبان امام صادق (عليه السلام) كه ذكرآن خالي از لطف نيست

در كافي به سند خود از ربيع بن خثيم روايت كرده كه گفت : امام صادق (عليه السلام) را ديدم كه داشت پيرامون كعبه طواف مي كرد، در حالي كه در محملي قرار داشت (چون سخت مريض بودند) پس ديدم كه هر وقت به ركن يماني مي رسيد دستور مي داد او را به زمين بگذارند ، دست خود را از محل بيرون مي آوردند و آن را به زمين مي كشيدند بعد مي فرمودند: بلند شويد بعد از آنكه ديدم در هر شوط( 1 ) اين كار را ترك مي كردند، عرضه داشتم ، فدايت شوم يابن رسول الله! اين كار براي شما زحمت زياد دارد فرمودند: من از خداي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

20-هريكبار دور زدن دور خانه ي خدا را شرط گويند كه از حجرالاسوه آغاز و به ان ختم مي گردد.


12


عالي اعلي شنيدم كه مي فرمود:«ليشتهدوا منافع لهم» پرسيدم منظور از اين منافع دنياست يا آخرت به فرمودند: همه ي منافع يعني دنيا و آخرت1.

اما رضا (عليه السلام) علت وجوب حج را براي محمدبن سنان چنين بيان مي كردند: علت رفتن به حج اين است كه انسان به مهماني خداي عزوجل برود و طلب حوائج و بيرون شدن از همه ي گناهان را بخواهند و نيز اينكه از گناهان گذشته توبه كند و نسبت به آينده تجديد نظر در اعمال نمايد در حج انسان موفق به بذل مال مي شود و تنش به زحمت مي افتد، و در مقابل اجر مي برد حج آدمي را از شهوات ولذات باز مي دارد و به وسيله ي عبادت به درگاه خداي عالي اعلي نزديك مي شود و آدمي را به خضوع و استكانت و اظهار ذلت در برابر آن درگاه مجبور مي كند حج دائماً آدمي را دچار سرما، گرما ، ايمني ، خوف مي كند و آدمي با اين حوادث خو مي گيرد. و نتيجه ي آثارش اين است كه اميد و ترس آدمي همه متوجه خداوند عالي اعلي مي گردد نتيجه ديگرش اينكه قساوت را از قلب وخشونت را از نفس و نسيان را از دل مي زدايد و اميد و ترس از غير خدا را مي برد و حقوق خدايي را تجديد مي كند و نفس را از فساد منع مي كند.2

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

21-تفسير الميزانج 14 ، ص532 به نقل از فروغ كافي ج 4 ص 422

22- تفسير الميزان ص 533 به نقل از عيون اخبار الرضا ج2 ص 90


13


فضائل حج :‌

1- گناهان حاجي تماماً بخشيده مي شود مثل روزي كه از مادر متولد شده باشد بلكه در بعضي اخبار وارده آمده كه تا 4 ماه بعد هم گناهي را براي حاجي نوشته نمي شود ديگر آنكه دعاي حاجي مستجاب است.(1)

2- اما صادق (عليه السلام) مي فرمايند: لو كان لاحدكم مثل ابي قبيس ذهب بنفقه في سبيل الله ماعدل الحج يعني اگر براي يكي از شماها مثل كوه ابو قبيس طلا باشد و در راه خدا بدهد با ثواب حج برابر نمي شود . ولدرهم بنفعه الحاج يعدل الفي الف در هم في سبيل الله 2 هر درهمي كه حاجي خرج مي كند برابر است با دو هزار درهم كه در راه خدا داده شود.

3- امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند: صلاه فريضه تعدل عندالله الف حجه والف عمره مبرورات متقبلات( 3 ) يعني يك نماز واجب ثوابش برابر است نزد خدا با هزار حج و هزار عمره كه قبول شده باشد.

والحجه عنده خير من بيت مملو ذهبا لابل خير من

ملء الدنيا ذهبا و فضه ينفقه في سبيل الله ( 4 )

حال آنكه يك حج را نيز خدا بهتر است از يك خانه پر از طلا و نقره باشد بلكه بهتر است از يك دنيا كه پر از طلا و نقره باشد و در راه خدا انفاق مي كند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

23- ثمرات الحيات ج 1 ص 386

24- بحارالانورا ج 99 ص 8

25- بحارالانوار ج 69 ص405

26- بحار الانوار ج 69 ص 405


14


و من خرج حاجا او معتمرا فله بكل خطوه حتي يرجع ماه الف الف حسنه و يمحي عند ماه الف الف سيئه و يرفع له ماه الف الف درجه1

يعني كسي كه بيرون برود به قصد حج يا عمره به هر قدم كه بر مي دارد تا برگردد «هزار هزار حسنه براي اوست ، و صدهزار هزار گناه از او محو مي شود ، و صد هزار هزار درجه براي او ثبت مي شود».

كسي كه هزار مرتبه پشت سر هم بگويد ماشاالله در همان سال به حج مي رود و اگر در همان سال روزيش نشد خداوند تاخير مي اندازد رحلتش را تا به حج برود .(2)

امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند: بنده هرگاه طواف كند خانه ي خدا را هفت شوط و دو ركعت نماز بخواند و سعي كند ميان صفا و مروه خدا از براي او شش هزار حسنه مي نويسد ، و شش هزار گناه از گناهان او را مي ريزد و شش هزار درجه براي او ثبت مي كند و شش هزار حاجت او را در دنيا و اخرت روا مي كند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

27- بحارالانوار ج 76 ص 372

28-ثمرات الحيات ج 1ص388


15


حقيقت حج

حقيقت حج عبارتست از قصد حرم جلال حاجي قاصد(قصد كننده) حرم حضرت رب العزه است تا خدا اذنش دهد و وارد حرم شود. پس حقفيقت حج كه چنين است، يك رهبر پيشرو مي خواهد، عالم به راه و طريق مي خواهد حالا كه مي خواهد برود نبايد خود سر باشد و چنين كسي مومن و وارسته است علم و عمل و پرهيز از پرستش نفس و راحله مي خواهد ، كه آن صبر است. ملاقات رجال الله و زيارت اولياء و ذريه و صالحين و ذريه آنها.

نماز را اعتنا كند مستحبات و مخصوصاً مستحبات نماز را برخود لازم بداند .

اعمال حج هر كدامش يك حقيقتي دارد :

1- احرام بستن : يعني من مجرد شدم از لباس توهم و خيال ، از لباس خود بيني ، و پوشيدم لباس احرام را ، ذلت خود را بر خودم شاهد مي گيرم و لباس مي پوشم كه باعث ذل من باشد خدايا توبه كردم ، ديگر رو به كسي ديگري نمي آورم ، چون اين مكان فرقي با قيامت كبري ندارد آنجا ناظر خداست جواب گو من ، اينجا هم ناظر خداست و جوابگو من .

2- تبيه: حاجي تبيه مي گويد، اجابت ساحت قدس ربوبي كه گفت بيائيد طرف من، بيائيد زيارت خانه ي من ،‌جمع شويد . حاجي جواب خداي عالي اعلي را مي خواهد .

16


3- حرم: ابتداء كه وارد حرم مي شود رحم خدا را قطعي بداند، فضل خدا را قطعي بداند، نعم پروردگار را قطعي بداند عضو خدا را قطعي بداند ولي ازآن طرف گناهان را به ياد آورد معاصي را بياد آورد عهد شکني ها را بياد آورد پس بايد بين خوف و رجا باشد و بعد وارد به كعبه مي شود وارد در ملكوت سماوات ورود در اتصال به عوالم عقلي است بايد مواظف باشد و متوجه باشد كه در فكرش ، در قلبش كه رسيده به حرم خداي متعال و كسي كه وارد حرم خداي عالي اعلي شده ايمن است (ومن دخله كان آمنا)

4- طواف: حاجي طواف را آغاز مي كند، آماده مي كند خودش را براي فدا شدن در راه محبوب خود ، طواف كه مي كند و دور مي زند، يعني دارد آسمانهاي 7 گانه را با دور زدن طي مي كند تا به ملائك برسد. چون مردم نمي توانند ابتداء به پاي ملائك يا به درجه ي ملائك برسند امر كردند كه در خانه ي پايين (كعبه) بگرديد تا تدريجاً شبيه ملائك بشويد .

زماني كه حجرالاسوه را لمس مي كند، موقعي كه مي خواهد به حجر سلام دهد سه معنا دارد : 1- تسليم شدن نسبت به حضرت حق تعالي و بيعت براي اراده نكردن به گناه 2-تصميم بر عدم معصيت و اراده نكردن معصيت 3- وفادار بودن به حضرت حق و عهد شكني نكردن .

5- سعي بين صفا و مروه: در كنار بيت الله مثالي است براي رفت و آمد بنده به دور خانه پادشاه خدايا در خدمت كردنم راست مي گويم و غل و غشي ندارم خدايا مي روم ، مي آيم تا آقايي و بزرگواريت در حق من ، در حق عقل


17


من ،در حق ايمان من ، درحق يقين من ، هزار برابر نمائي ، بار اول مي روم اگر نبخشيدي دوباره مي آيم ، دوباره مي آيم تا قبولم كني ، قبولم كن خدايا .

6- وقوف عرفات: مثل صحراي قيامت ، مثل جمعيت محشر ، هركس انتظار مي كشد ، هركس دنبال امام خودش است ، اجتماع امم با انبياء اجتماع امم با ائمه و... .مومنين ، مستغفرين ، همه دست به دعا بر مي دارند و گمان مكن كه خداوند دست رد به سينه ات مي زند .

بعد ازآن به مشعر الحرام مي روي اگر زوار و حاجي به درگاه پروردگار عالي اعلي تضرع، طلب و جديت داشت به او اجازه مي دهند قرباني كند و وظيفه مني را انجام دهد آنوقت از ذنوب طاهر مي شود و لايق زيارت خانه ي خدا مي شود و مي چسبد به پرده ي خانه ي خدا و اظهار كوچكي و ذلت مي كند و اميد دارد كه خداي عزوجل جرمش را ببخشد هروله مي كند يعني از عيوب نفس خود مي خواهد فرار كند يعني خدايا مي خواهم گناهانم ريخته شود .

7- رمي حجرات سه گانه ، شيطان بزرگ ، شيطان كوچك و شيطان متوس ، نفسي كه تسخير بالله همش لغو مي گويد : «اماره بالسوء» «نفس لوامه» هر ساعت يك طرف مي رود، توبه كرده گناه نكند ، دروغ نگويد ، زياد حرف نزند، زياد نخورد، هر ساعت يك بازي مي تراشد بر مي گردد، و خلاصه يك حال ندارد به اينها سنگ مي زند كه اينها بيايند بيرون بفروش حيوانيت وهواي نفس خود را.


18


گر برسر كوي عشق ما كشته شدي

شكرانه بده كه خون بهاي تو منم 1

انواع حج

حج بر سه قسم است :

تمتع: وظيفه كساني است كه 16 فرسخ از مكه دور باشند.

قران و افراد: وظيفه كساني كه اهل مكه يا اطراف آن تا كمتر از 16 فرسخ باشند .

اعمال حج

صورت حج تمتع اجمالاً:

1.احرام

2.طواف كعبه

3.نماز طواف

4.سعي بين صفا و مروه

5.تقصير يعني گرفتن قدري از مو يا ناخن

(چون محرم ازاين اعمال فارغ شدآنچه براو بواسطه احرام بستن حرام شده بود حلال مي شود.)

حج تمتع مركب است از 13 عمل :

1.احرام بستن در مكه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

29- مناسك حج حضرت آيت الله سيد علي محمد دستغيب ص 10-5


19


2.وقوف عرفات

3.وقوف به شعرالحرام

4.انداختن سنگريزه به جمره عقبه درمني

5.قرباني در مني

6.تراشيدن سر يا تقصيد در مني

7.طواف زيارت در مكه

8.دو ركعت نماز طواف

9.سعي بين صفا و مروه

10.طواف نساء

11.دو ركعت نماز طواف نساء

12.ماندن در مني (شب يازدهم ، دوازدهم و سيزدهم براي بعضي از اشخاص

13.درروزهاي يازدهم و دوازدهم رمي جمرات ، اشخاص كه شب سيزدهم در مني ماندند روز سيزدهم بايد رمي جمرات كنند.

شرايط وجوب حج

شرايط وجوب حج

1.عقل

2.بلوغ

3.حريت

4.استطاعت مالي (داشتن زاد و راحله)و راهي (راه باز باشد)


20


شناسنامه ي امام سجاد (عليه السلام)

نام: علي (عليه السلام)

لقب: ‌زين العابدين سيد الساجدين

كنيه: ابو الحسن ابو محمد

نام پدر: امام حسين (عليه السلام)

نام مادر: شهربانو (سلام الله عليها)تاريخ تولد: 5 شعبان 38 هجري قمري

محل تولد: مدينه ي منوره

تاريخ شهادت : 25 محرم 95 هجري قمري

مدت امامت: 35 سال

علت شهادت: مسموم شدن توسط هشام بن عبد الملك

محل دفن : قبرستان بقيع

حديث: عجبت لمن يحتمي من الطعام الحضرته كيف لايتحمي من الذنب لمعرفه

عجب دارم از مردمي كه از خوراك به جهت زيان آن خودداري مي كنند ولي از گناه بخاطر عاقبت برآن پرهيز نمي كنند .

خصوصيت بارز


21


از خصوصيات آن حضرت اين است كه ايشان را آدم آل محمد مي شمارند زيرا پس از كربلا نسل ابا عبدالله به امام سجاد (عليه السلام) انحصار يافته بود و اگر اين امام عزيز به دست دشمنانشان به شهادت مي رسيدند از نسل امام حسين (عليه السلام) كسي بر زمين نمي ماند.

حج در کودکي

امام سجاد (عليه السلام) : نهايت طريق سوي خداي متعال اين است كه دانسته شود كه طريقي به سوي او نمي توان يافت .

در زمينه ي تشرف حضرت علي ابن الحسين سيد الساجدين زين العابدين (عليه السلام) به حج در كودكي دو روايت وجود دارد كه حاجتي برايم پيش آمد و كمي از كاروان فاصله گرفتم ، در اين حال با كودكي برخورد كردم كه با پاي پياده را مي پيمود با خود گفتم: سبحان الله، بياباني پهناور و كودكي در حال پياده روي ! پس به او نزديك شدم و بر او سلام كردم . جواب سلام را داد به او گفتم : به كجا رهسپاري گفت :خانه ي پروردگارم را اداره كرده ام گفتم حبيب من تو كوچكي بر تو نه واجبي است و نه مستحبي او فرمود: اي پير مرد بزرگوار ،آيا تا به حال نديده اي افرادي كه از من كوچكتر بوده اند و مرده اند من گفتم زاد و راحله ي تو كجاست جواب فرمودند :‌زاد و توشه ي من تقواي من است ومركب سواري و راحله ي دو پاي من و اراده و قصدم مولايم است .

گفتم : من چيزي از غذا و طعام با تو نمي بينم فرمود : اي شيخ آيا اين عمل نيكوست كه انساني تو را دعوت كند آنگاه تو از منزلت طعامي برداري و با


22


خود ببري ؟گفتم: خير فرمود : كسي كه من را به خانه اش دعوت نموده است خودش طعام مرا مي دهد و آب مي آشاماند . گفتم: برو بر مركب من سوار شو تا به مكه برسيم و حج را درك كنيم فرمود کوشش و تلاش از جانب من است ورساندن بر عهده اوست.ايا قول خدا را نشنيده اي که مي فرمايد:والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سيلنا و ان الله لمع المحسنين1 يعني كساني كه در راه ما جهاد و تلاش كنند هر آينه آنها را به راههاي خود هدايت مي كنيم و حتماً خداوند متعال با نيكوكاران است .

دراين گير و دار بوديم كه جواني خوش منظر در حالي كه لباسهاي سفيد نيكويي پوشيده بود رو به ما آورد و با آن كودك مسافحه نمود و بر او سلام كرد . من رو به آن جوان كردم و گفتم : تو را به كسي كه تو را نيكو آفريده سوگند مي دهيم اين كودك كيست ؟ گفت: آيا او را نمي شناسي به او علي ابن الحسين ابن ابيطالب است.جوان را رها كردم و به خدمت آن كودك رفتم و گفتم شما را به پدرانتان قسم مي دهم اين جوان کيست؟فرمود: آيا او را نمي شناسي؟او برادرم خضر است که هر روزبه سراغ ما مي آيد و بر ما سلام مي كند. دوباره گفتم : شما را به پدرانتان قسم مي دهم من را آگاه سازيد كه چگونه اين بيابانها را بدون زاد و توشه مي پيمائيد حضرت فرمودند: نه من با زاد و توشه ي اين بيابانها را مي پيمايم زاد و توشه ي من چهار چيز است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

30- سوره ي عنكبوت آيه ي 69


23


عرض كردم ، كدام است ؟ فرمودند همه دنيا را يكسره به کلي مي بينيم كه مملكت خداست و در عوض همه ي خلق را مي بينيم كه بندگان خدا و كنيزان او و عيال اويند. اسباب و روزيها را نيز بدست خدا مي بينيم و قضاء الهي را در تمام زمين نافذ و جاري مي بينيم من گفتم يا زين العابدين زاد و توشه ي شما چه نيكو و زيبا زاد و توشه اي است و شما با آن صحراهاي آخرت را در مي پيمائيد و بيابانهايي دنيا سهل و آسان است .(1)

2- عبدالله بن مبارك مي گويد : در بعضي از سالها به سمت مكه براي زيارت خانه خدا مي رفتم . در كنار حجاج در حال حركت بودم كه كودكي هفت يا هشت ساله را مشاهده كردم او در گوشه اي بدون زاد و توشه و راحله مشغول حركت بود من به نزدش رفتم و بر او سلام كردم و گفتم ، با چه كسي بيابان را طي مي كني؟ گفت: با شخص نيكوكار (قلت مع من خطت البر ، قال مع البار) در نظرم بزرگ آمد و لذا سئوال كردم : پسرجان زاد و توشه ي مركب سواري شما كجاست؟ فرمود:‌زاد من تقواي من و راحله و مركب سواريم دو پاي من است مولايم را نيز قصد كرده ام با شنيدن اين سخنان شخصيت او را در نفس من بسيار بزرگ جلوه كرد و لذا گفتم پسرم از كدام فاميل هستيد فرمود : از دودمان ابوطالب ، گفتم بيشتر توضيح دهيد . فرمود :‌هاشمي هستم و باز كه بيشتر توضيخ خواستم فرمود: علوي و فاطمي هستم گفتم اي سيد و آقاي من آيا تا كنون شعري سروده ايد؟ فرمود :‌بلي گفتم : چند سطر از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

31- بحارالانوار ، ج 42 ص38 ، حديث 33 به نقل از مناقب ابن شهر آشوب


24


شعرت را برايم بخوان حضرت اينچنين سرودند :لحنن علي الحوض رواده ، ندود و نسقي و راده .

ماناز من ناز الابنا- و ماخاب جنا زاره و من سرنا نالم نا اسرار و من يساء ناساء ميلاده و من كان غاصباً حق قيامه ميعاده .(1)

سپس از چشمان من غائب شد تا اينكه به مكه رسيدم و حج خود را بجا آورده و برگشتم و به ابطح( 2 ) رسيدم .

درآنجا حلقه اي دائره شكل ديدم نزديك رفتم و برآنها مشرف شدم تا ببينم چه كسي آنجاست در اين حال همان كودك كه مصاحب و رفيق من شده بود را ديدم پرسيدم نام او كيست گفتند او سيدالساجدين زين العابدين علي بن الحسين بن علي ابن ابيطالب (عليه السلام) است .(3)

اسرار حج

بعضي از روايات كه ناظر بر اسرار حج است گرچه از حيث سند قابل تامل و دقت مي باشد و جاي تحقيق بيشتري دارد ليكن متن آنها بسيار قوي است و كساني كه احاديث را با متون آنها مي شناسند اين گونه از احاديث را معتبر مي دانند .

علي بن الحسين (عليه السلام) بعد از سفرحج، شبلي را ديدند و فرمودند :‌چه مي كني؟ عرضه داشت ازحج بر مي گردم .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

32- هرآينه ما پشتازان و در برآمد حوض كوثر هستيم و واردشدگان برآن را پشتيباني و آب مي آشاميم هر كسي كه رستگار مي رسيد جز از طريق

33- اسم وادي است

34- بحارالانوار ، ج 46 ص91 حديث 78 به نقل از مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 294


25


امام سجاد (عليه السلام) زهري پرسيدند : به نظر تو جمعيت زائر امسال چقدر است زهري عرض كرد : چهارصد هزار يا پانصد هزار نفر. حضرت با اشاره اي گوشه هايي از ملكوت را بر وي روشن ساخت و او باطن بسياري از افراد را ديد كه به صورت حيوان بودند آنگاه فرمودند: حج گزار كم است و سر و صدا و ناله زياد است فرمودند: آيا به ميقات رفتي و لباس دوخته را از تن درآوردي و لباس احرام را در برنمودي و سپس غسل احرام انجام دادي ؟ عرض كرد: آري.

فرمودند: اين كه لباس دوخته را از تن بر گرفتي ،آيا هنگام كندن لباس دوخته ، قصد كردي از لباس معصيت بيرون بيايي ؟ فرمودند: وقتي غسل احرام انجام دادي آيا قصد كردي كه خود را از گناهان شستشو مي كني؟ عرض كرد : نه . من فقط لباس مخيط دوخته را بيرون آوردم و لباس احرام رابرتن كردم و وقوف نمودم .

و نيت كردم همان گونه كه ديگران انجام دادند حضرت فرمود: پس تو احرام نبسته اي ! احرام يك دستور ظاهر داري كه همه آن را انجام مي دهند و يك دستور باطني و سري دارد كه تنها اهل سير وسلوک و كساني به اسرار حج آگاهند ، به آن توجه مي كنند.(1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

35-بحارالانوار ج46 ، ص 76 حديث 66 به نقل از اشراد شيخ مفيد


26


لبيک گفتن آن حضرت

يكي از واجبات حج كه با آن حج يا عمره آغاز مي گردد پس از پوشيدن لباس احرام گفتن لبيك است كه محرم بعد از پوشيدن احرام مي گويد لبيك ، الهم لبيك ، لبيك لاشريك لك لبيك ، ان الحمد و النعمه لك و الملك لاشريك لك لبيك . لبيك به معناي گوش به فرمان بودن و اطاعت كامل در مقابل فرمان است .

حضرت امام سيدالساجدين و العابدين علي بن الحسين (عليه السلام) درآغاز حج منقلب مي شدند و وقتي لباس احرام مي پوشيدند از ياد خدا و جلال او رنگشان تغيير مي كرد و چنان در جذبه معنويت حق قرار مي گرفت كه از گفتن لبيك نيز ناتوان مي گشتند

همراهانش مي پرسيدند : چرا لبيك نمي گوئيد ؟ امام مي فرمودند بيم دارم كه لبيك بگويم ولي خدا.ند جواب رد بدهد و ندادهد :‌لا لبيك.

مالك بن انس مي گويد : يك سال علي بن الحسين زين العابدين و العارفين (عليه السلام) محرم شد و وقتي لبيك الهم لبيك گفتند حالشان دگرگون شد و از هوش رفت و از مركب خود بر زمين افتاد.


27


مکانهاي مورد علاقه آن حضرت

حضرت امام سجاد (عليه السلام) به نماز خواندن در حجر اسماعيل در موقع تشرف به حج و دخول در مسجد الحرام بسيار علاقه داشتند طاووس يماني مي گويد : شبي داخل در حجر اسماعيل شدم در اين حال علي بن الحسين سيد العابدين (عليه السلام) نيز وارد شده و مشغول نماز شدند و پس از نماز به سجده رفتند با خود گفتم : مردي صالح از اهل بيتي شايسته ، پس حتماً بايد به دعايش گوش دهم آنگاه شنيدم كه در سجده مي گفت عبيك بفنائك ، مسلينك بفنائك فقيرك بفنائك ، سائلك بفنائك .

و من در هيچ مشكل و ناراحتي آن را نخوانده بودم مگر اينكه مشكلم حل شده و برايم فرج حاصل مي شد .

راز و نياز آن حضرت

همچنين امام سجاد (عليه السلام) در هنگام صبح با درآويختن به پرده كعبه با خداي خود مناجات مي نمودند اصعمي مي گويد: شبي مشغول طواف در اطراف خانه كعبه بودم در آن حال جواني داراي شمائل ظريف ديدم كه گسيوان او معلوم بود و به پرده كعبه چنگ زده و مي گفت : چشمها خوابيده و ستارگان و نجوم رفعت و علوم يافته است . و تو پادشاه حي و قيوم مي باشد . پادشاهان در بهاي خود را بسته و نگهبانان برآن گمارده اند ، اما درب تو براي سائلين باز مي باشد و به سراغ تو آمدم و به رحمت خود تا به من نگاه كني ، انک ارحم راحمين و بعد اشعاري را تلاوت نمودند :

يا من يجيب دعا المضطر في الظم

يا كاشف القر و البلوي حج القسم

قد نام و فدك حول البيت قاطبه

دانت وحدت يا قيوم لم تنم

ادعوك رب دعا قدامرت به

فارحم بكائي بحق البيت المحرم


28


ان كان عفوك لاير بوه ذوسرف

فمن يجود علي الحاصين بالنعم ( 1 )

اصمعي مي گويد : به پست سر اين جوان آمدم و متوجه شدم او زين العابدين علي بن الحسين (عليه السلام) است .(2)

همچنين طاووس الفقيه مي گويد: حضرت علي بن الحسين سيدالساجدين (عليه السلام) را ديدم كه از وقت عشا تا سحر به دور خانه ي خدا طواف مي كرد و عبادت مي نمود . پس چونكه ديگر هيچ كس را نديد با گوشه چشمش به سوي آسمان خيره شد و عرض كرد : خداوندا ، ستارگان آسمانهاي تو پايين رفتند و چشمان بندگان به خواب رفته است و دربهاي تو براي نيازمندان و سائلين باز است به سراغ تو آمدم تا مرا بيامرزي و به من رحم كني و سيماي جدم (صلّي الله عليه وآله) را در عرصه هاي قيامت به من بنمايي سپس گريست و گفت به عزت و جلالت سوگند با معصيتم قصد مخالفت تو را نداشتم .در هنگام معصيت تو را معصيت نکردم در حالي که به تو مشکوک باشم ويا به عذاب تو جاهل بوده و يا به عقوبتت معترض باشم وليكن نفسم مرا گول زده و بر اين عمل پرده آويزان تو بر من و عمل من ، مرا كمك نمود پس الان از عذاب تو چه كسي مرا نجات خواهد داد و به در تو ريسمان خودت را از من قطع نمايي به ريسمان چه كسي چنگ زنم پس دامي از رسوايي بزرگ از فردائيكه در پيشگاه تو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

36- اي كسي كه دعاي انسان مضطر را در ظلمتهاي شبانه مستجاب مي نمايي و اي كسي كه ضرر معصيت و مرض را برطرف مي نمايي

37- همه ميهمانان تو در اطراف خانه ي تو به خواب رفته اند و قواي قيوم به تنهايي في خوابي .


29


وقوف خواهم داشت همان هنگاميكه به سبك باران گفته خواهد شد به راحتي عبور كنيد.

به سنگين باران نيز گفته مي شود فروآئيد آيا من با سبك باران عبور خواهم كرد و يا با سنگين باران به دير كشيده خواهم شد واي بر من هرچه عمرم طولاني مي شود گناهان و خطاهايم بيشتر شده و توبه هم نمي كنم . آيا وقت آن نرسيده كه از خدايم خجالت بكشم؟ بازگريست و اين اشعار را سرود :

اتحرقني بالنار يا نمايه الهي فاين رجايي ثم اين محبتي اتيت با عمل جناح ززيه و مافي الورمي خلق جني كجنايتي1

بازگريست و گفت : منزهي تو، مصيبت مي شوي كانا اصلاً ديده نمي شوي و تو آنچنان حلم و صبر مي ورزي كاناً اصلاً معصيت نشده اي؟تو نسبت به مخلوقات خود با نعمتهاي زيبا و انعامهايي نيكو آنچنان كه محبت مي ورزي ، كه كان تو به آنها نياز داري؟ و تو سيد و مولاي من از آنها كاملاً بي نياز مي باشي ، و بعد هم به حال سجده خود را به روي زمين انداخت .

طاووس مي گويد : من به ايشان نزديك شدم و سر مباركش را برداشته و آن را به زانوي خود گذاشته و گريستم تا اينكه اشكهاي چشم من بر گونه ي حضرت جاري شد اي فرزند رسول خدا اين جزع و فزع براي چيست؟ برماست كه بمانند شما با خدا مناجات كنيم چرا كه ما گنهكار و جنايت كننده هستيم ولي شما پدرتان حسين بن علي و مادرتان فاطمه ي زهرا وجدتان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

38-بحارالانوار ج46 ، ص81-80 حديث 75 به نقل از مناقب ابن شهر آشوب


30


رسول خداست طاووس مي گويد: حضرت من به توجه فرمود و گفت : هيهات ، هيهات الي طاووس يادپدر و مادر وجدم را از من وابگذار خداوند بهشت را براي كسانيكه او را اطاعت كنند و نيكوكار باشند آفريده است كه چه بنده اي حبشي باشد همو آتش را براي كسانيكه او را نافرماني كنند آفريده وحال اگر او فرزندي از قريش باشد .

آيا سخن خداوند متعال را نشنيده اي :«فاذا في الصور فلاانساب بيتهم يومئذ و لاتيسائلون ».(1)

پس هرگاه در صور دميده شود و قيامت فرا رسد پس نسبها در آن روز بين مردم از بين خواهد رفت و سئوال نخواهد شد سوگند به خداوند متعادل در فرداي قيامت هيچ چيز به تو نفع نخواهد رسانيد مگر آنچه كه از عمل صالح به عنوان پيش كش ، پيش فرستاده باشي2.

قضيه ي ديكري از طاووس از حضرت سيدالساجدين (عليه السلام) نقل شده كه چنين است :

مردي را در مسجد الاحرام زير ناودان خانه خدا ديدم كه نماز مي خواند و دعا مي كرد در حالي كه گريه هم مي كرد نزد او آمده و زماني كه از شما فارغ شد متوجه شدم حضرت علي بن الحسين زين العابدين (عليه السلام) است بعد با حضرت صحبت كردم كه مشروح اين بيان تحت عنوان بعضي از مكانهاي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

39- سوره مومن آيه 101

40-بحارالانوار ج46 ، ص101 حديث 89 به نقل از كشف النعمه


31

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:, توسط behrooz farajzadeh